دیروز تو سایت سرویاسین یه مطلب برای مادرا گذاشتم. اگه دوست داشتید یه سر بهش بزنید.
از وقتی بچه بودم به روزی فکر می کردم که یه مادر می شم و طوری بچه ام رو تربیت می کنم که خودش بتونه راه و از بی راه تشخیص بده. به خودم می گفتم تمام داستان های خوب رو براش می خونم. باهاش بازی هایی می کنم که بتونه یاد بگیره چه جوری روی پای خودش بایسته. بگذریم ...
می دونم خیلی از مادرا همیشه نگران فرزنداشون هستند .برای همین این مطلب رو گذاشتیم تا اونایی که نگرانند با کمک گرفتن از یه مشاور از نگرانی در بیان.
اگه سر زدید به بخش مشاوره اینترنتی مراجعه کنید.
حق یارتون باشه
دیروز رفتیم پرند یه خونه دیدیم که فضای خیلی خوبی برای نقاشی داشت. از دیروز تا حالا تو فکر اون خونه ام. یکم مبلغش برای رهن بالاست ولی حیاطش خیلی قشنگ بود. پر از دار و درخت.امیدوارم که بریم. اگه بریم اونجا مجبورم 2 یا 3 روز از هفته بیام سر کار. اخه راهم خیلی دور میشه. امیدوارم که جوربشه. از خونه قوطی کبریتی خسته شدم.